.
سرکار خانم شاهبختی
موضوع: تنوع اقوام و مدیریت آن در کلاس درس
مخاطب: معلمان
مقدمه:
در تقسیم بندی عوامل دگرگون ساز جوامع، عوامل فرهنگی پر اثرترین عامل است. یکی از موضوعات مهم و جدید در عرصه ی فرهنگ مسأله ی توجه با اقوام مختلف هست در کشور ما تنوع زیادی دارد. برای این که بتوانیم حداقل کیفیت آموزش را در اختیار خودمان داشته باشیم باید فرهنگ اقوام مختلف را بدانیم تا پیوند خوبی بین آنها برقرار کنیم. آموزش کیفیت ارتباط اقوام با هم نوعی رویکرد آموزشی است که تنوع قومی و فرهنگی را در جامعه به رسمیت می شناسد.
لزوم توجه به اقوام در برنامهی درسی:
عدم توجه به آن در کتب درسی و عدم آگهی بخشی به مردم در خصوص آداب و رسوم سایر اقوام همواره مشکلاتی را به وجود آورده است تمسخر سایر اقوام، طنزهای رایج بین مردمی، به حاشه رانده شدن برخی از دانش آموزان دارای لهجه در شهرهای مختلف یک نمونه از آسیب های این بی توجهی است.
مولفه های آموزش ارتباط اقوام با یکدیگر در همه ی قسمت ها در دو ستون است؛ توجه به رویدادهای مختلف تاریخی و جعفرافیایی فرهنگ های مختلف، ایجاد زمینه ی درک متقابل از سیر و تحول فرهنگ های مختلف و انعکاس اعیاد و مناسک و جشن ها و آداب و رسوم مرتبط با اقلیت های مختلف در محتوای کتب درسی
تجربهای موفق:
۱۷ سال پیش در یک دبستان پسرانه در یکی از استانهای جنوبی کار میکردم یکی از بزرگترین چالشهای من این بود که این شهر مهاجرپذیر بود.دانش آموزان وارد کلاس که میشدند از همان اول و ابتدای سال مرتبا با هم درگیر بودند. به نظرم رسید تنها راهی که میشود اینها را به هم پیوند داد این هست که من بتوانم دانش آموزانم را یک همبستگی، یک نقطه ی مشترکی را برایشان ایجاد کنم.
تصمیم بر این گرفتم که تمام چهارشنبه ها با ۲۵ دانش آموز به نوبت خانه ی یکی از این بچه ها میرفتیم. با مادر این بچه ها برنامه ریزی شده بود که وقتی ما منزل شما آمدیم غذای محلی، خوراکی های شهرتان و یک لالایی محلی خودتان را درواقع برای دانش آموزان ما داشته باشید، پسر همین خانواده هم با ما می آمد، همه با هم وارد منزلشان میشدیم و بعد هم مادر خانواده شروع به پذیرایی کردن با همان غذا میشدند، بعد یک لالایی محلی را شروع به خواندن برای بچه ها میکردند و بچه ها هم که هیچ وقت ترکی یا کردی و… بلد نبودند به همراه مادر این دانش آموز شروع به خواندن این لالایی میکردند، انتهای برنامه هم ما یک بازی داشتیم که در استانها مرسوم بود.
انتهای سال در یکی از مناطق گردشگری آن شهر ما میرفتیم و بچه ها شروع میکردند همه با هم لالایی هایی که ترکیبات مختلفی داشت را میخواندند و تا انتها با این شیوه بچه ها با هم بازی میکردند.
این عاملی بود که بچه ها شهر و فرهنگ خودشان را دوست داشته باشند و تجربه ی موفقی بود که سالیان سال توانستم من بدون درگیری در مدرسه پسرانه بتوانم خیلی خوب هم مدرس کلاس باشم، هم معاون مدرسه باشم و هم اینکه یک فضا و انس و الفت خوبی در کلاس برقرار بکنم.